معنی parowanie
parowanie
تبخیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با parowanie
panowanie
panowanie
وِلایَت، مُجَلَّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
odparowanie
odparowanie
تَبخِیر، تَبخِیر شَوَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
opanowanie
opanowanie
آرامِش فِکر، مُطمَئِن شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
opakowanie
opakowanie
پوشِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
żałowanie
żałowanie
تَوبِه، تَوجِیه
دیکشنری لهستانی به فارسی
czarowanie
czarowanie
اَفسونگَری، سِحر و جادو، فِکر مِی کُند
دیکشنری لهستانی به فارسی
parownik
parownik
تَبخِیرکُنَندِه، تَبدیل شُدِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
porwanie
porwanie
رُبایِش، چَنگ زَدَن، رُبودَن، گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی