معنی oślepiający oślepiający خیره کننده، خیره شدن، محروم کننده، دلم تنگ شده، کور کردن خیرِه کُنَندِه، خیرِه شُدَن، مَحروم کُنَندِه، دِلَم تَنگ شُدِه، کور کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی