معنی oskarżać oskarżać تعقیب قانونی کردن، تعقیب و گریز، متّهم کردن، دادستان، اتّهام کردن، متّهم کننده تَعقِیب قانونی کَردَن، تَعقِیب و گُریز، مُتَّهَم کَردَن، دادسِتان، اِتِّهام کَردَن، مُتَّهَم کُنَندِه دیکشنری لهستانی به فارسی