معنی okrucieństwo okrucieństwo جنایت، جرم انگاری، شقاوت، شک، شنیعیت، شهوانی، وحشی گری جِنایَت، جُرم اِنگاری، شَقاوَت، شَک، شَنیعِیَت، شَهَوانی، وَحشی گَری دیکشنری لهستانی به فارسی