معنی ograniczać ograniczać محدود کردن، باریک، مجبور کردن، زور، عقب نگه دارید، محصور کردن، کپسوله کردن، مهار کند مَحدود کَردَن، باریک، مَجبور کَردَن، زور، عَقَب نِگَه دارید، مَحصور کَردَن، کَپسولِه کَردَن، مَهار کُنَد دیکشنری لهستانی به فارسی