معنی odporność odporność ایمنی، باور، تاب آوری، تحریف کردن، مقاومت پذیری، رد کردن ایمِنی، باوَر، تاب آوَری، تَحرِیف کَردَن، مُقاوِمَت پَذیری، رَد کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی