معنی oczarować oczarować جذبه کردن، اعتیاد آور، جذب کردن، مسحور کردن، مجار کردن، مجاز است جَذَبِه کَردَن، اِعتِیاد آوَر، جَذب کَردَن، مَسحور کَردَن، مَجار کَردَن، مُجاز اَست دیکشنری لهستانی به فارسی