معنی obejmować obejmować شامل بودن، درگیر شدن، پوشاندن، روکش، دامنه داشتن، گرامی داشتن، شامل کردن شامِل بودَن، دَرگیر شُدَن، پوشاندَن، روکِش، دامَنِه داشتَن، گِرامی داشتَن، شامِل کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی