معنی niezrównany niezrównany بی نظیر، از نفس افتاده، بی همتا، بین بخشی، بی رقیب، بی رنگ، غیرقابل مقایسه، غیر قابل اندازه گیری، مجرّد بی نَظیر، اَز نَفَس اُفتادِه، بِی هَمتا، بِینِ بَخشی، بی رَقیب، بی رَنگ، غِیرِقابِلِ مُقایِسَه، غِیرِ قابِلِ اَندازِه گیری، مُجَرّد دیکشنری لهستانی به فارسی