معنی niezgrabny niezgrabny نامناسب، اشتباه، بی دقّت، بی دقّتی، بی ملاحظه، طاس، بی نظم، ناهماهنگ، دست و پا چلفتی نامُناسِب، اِشتِباه، بی دِقَّت، بی دِقَّتی، بی مُلاحَظِه، طاس، بی نَظم، ناهَماهَنگ، دَست و پا چُلُفتی دیکشنری لهستانی به فارسی