معنی niezgodny niezgodny غیرقابل اعمال، بی تقصیر، ناهماهنگ، ناسازگار غِیرِقابِلِ اِعمال، بی تَقصیر، ناهَماهَنگ، ناسازگار دیکشنری لهستانی به فارسی