معنی niezachwiany niezachwiany بی تاثیر، به طور ناگوار، بی تزلزل، تزلزل ناپذیر، بی وقفه، خالی، شلّیک کرد، بی پروایی، طاسی بی تَاثیر، بِه طُورِ ناگُوار، بی تَزَلزُل، تَزَلزُل ناپَذیر، بی وَقفِه، خالی، شِلّیک کَرد، بی پَروایی، طاسی دیکشنری لهستانی به فارسی