معنی nieskazitelny nieskazitelny بی عیب، بی آلایش، بی عیب و نقص، دست نخورده، غیر قابل دسترس، قابل اعتماد بی عَیب، بی آلایِش، بی عِیب و نَقص، دَست نَخُوردِه، غِیرِ قابِلِ دَسترَس، قابِلِ اِعتِماد دیکشنری لهستانی به فارسی