معنی nieruchomy nieruchomy بی حرکت، بی اثر، غیرقابل حرکت، حسود نیست، غیرقابل جابجایی، هنوز بی حَرَکَت، بی اَثَر، غِیرِقابِلِ حَرَکَت، حَسود نیست، غِیرِقابِلِ جابِجایی، هَنوز دیکشنری لهستانی به فارسی