معنی nierozsądnie
- nierozsądnie
- بدون منطق، بدون بازدارندگی، غیرمنطقی، غیر منطقی بودن، ناآگاهانه، نابخشودنی، غیر هوشمندانه، ناصادقانه بِدونِ مَنطِق، بِدونِ بازدارَندِگی، غِیرِمَنطِقی، غِیرِ مَنطِقی بودَن، ناآگاهانِه، نابَخشودَنی، غِیرِ هوشمَندانِه، ناصادِقانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی