معنی nieprzezwyciężony nieprzezwyciężony به طور غیرقابل عبور، به طور غیر قابل تخریب، غیرقابل عبور، غرق نشدنی بِه طُورِ غِیرِقابِلِ عُبور، بِه طُورِ غِیرِ قابِل تَخرِیب، غِیرِقابِلِ عُبور، غَرق نَشِدَنی دیکشنری لهستانی به فارسی