معنی niepokój niepokój ناراحتی، بدبختی، بی قراری، ترسو بودن، اضطراب، روان رنجوری، عصبی بودن ناراحَتی، بَدبَختی، بی قَراری، تَرسو بودَن، اِضطِراب، رَوان رَنجوری، عَصَبی بودَن دیکشنری لهستانی به فارسی