معنی niejednoznaczny niejednoznaczny مبهم، تار شد، غیرقطعی، غیر قابل اندازه گیری مُبهَم، تار شُد، غِیرِقَطعی، غِیرِ قابِلِ اَندازِه گیری دیکشنری لهستانی به فارسی