معنی niedojrzały niedojrzały نارس، افسرده، به طور نابالغ، قادر نیست، نابالغ نارَس، اَفسُردِه، بِه طُورِ نابالِغ، قادِر نیست، نابالِغ دیکشنری لهستانی به فارسی