معنی naruszać naruszać مخالفت کردن، مخالفت، تجاوز کردن، مکمّل، نقض کردن، نقض کند، نقل قول، شکستن مُخالِفَت کَردَن، مُخالِفَت، تَجاوُز کَردَن، مُکَمِّل، نَقض کَردَن، نَقض کُنَد، نَقلِ قُول، شِکَستَن دیکشنری لهستانی به فارسی