معنی najwyższy
- najwyższy
- برترین، برتری، بیشترین، بامزه ترین، بلندترین، جاه طلبی، بالا ترین، صعود، عالی، فوق العاده، مراقبت بَرتَرین، بَرتَری، بیشتَرین، بامَزِه تَرین، بُلَندتَرین، جاه طَلَبی، بالا تَرین، صُعود، عالی، فُوق العادِه، مُراقِبَت
دیکشنری لهستانی به فارسی