معنی mówić mówić حرف زدن، تحت اللفظی، گفتن، گفتگو، صحبت کردن حَرف زَدَن، تَحتِ اللَفظی، گُفتَن، گُفتِگو، صُحبَت کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی