معنی miękki miękki ملایم، به آرامی، لطیف، شوخ طبعی، نرم، ظریف، نرم و فشرده، ظرافت مُلایِم، بِه آرامی، لَطیف، شوخ طَبعی، نَرم، ظَریف، نَرم و فِشُردِه، ظِرافَت دیکشنری لهستانی به فارسی