معنی lubieżny lubieżny شهوانی، زشت، هوس ران، غریب، محروم اخلاق، محروم کردن شَهَوانی، زِشت، هَوَس ران، غَریب، مَحروم اَخلاق، مَحروم کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی