معنی kwitnąć kwitnąć رونق یافتن، رؤیا، گل دادن، شکوفه دادن، گل فروشی رُونَق یافتَن، رُؤیا، گُل دادَن، شُکوفِه دادَن، گُل فُروشی دیکشنری لهستانی به فارسی