معنی krzyczeć
krzyczeć
داد زدن، دادستان، فریاد زدن، گریه کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
⚡ جستجوی واژه " krzyczeć " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...