معنی krótkowzrocznie krótkowzrocznie کوتاه نگرانه، تنومند، به طور کوتاه نگر، شیطانی، با ضعف بینایی، صورتی کوتاه نِگَرانِه، تَنومَند، بِه طُورِ کوتاه نِگَر، شِیطانی، با ضَعف بینایی، صورَتی دیکشنری لهستانی به فارسی