معنی królewski królewski مجلّل، با شکوه، شاهانه، خودگردان، سلطنتی، سمّ زدایی، شبح وار مُجَلَّل، با شُکوه، شَاهانِه، خُودگَردان، سَلطَنَتی، سَمّ زُدایی، شَبَح وار دیکشنری لهستانی به فارسی