معنی kłócić się kłócić się دعوای لفظی کردن، دادخوٰاهی، بحث کردن، مناظره دَعوایِ لَفظی کَردَن، دادخوٰاهی، بَحث کَردَن، مُناظِرِه دیکشنری لهستانی به فارسی