معنی jęczący
jęczący
ناله کننده، مشکوک، ماتم زده
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با jęczący
męczący
męczący
عَذاب آوَر، شِکَنجِه گَر، خَستِه کُنَندِه، یِکنَواختی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ryczący
ryczący
غُرَّندِه، غُرِّش
دیکشنری لهستانی به فارسی
życzący
życzący
آرِزومَند، با حَسرَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
łączący
łączący
اِتِّصال دَهَندِه، تَرکیب کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
męcząco
męcząco
فَرسایَندِه، سایِش، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
męczącą
męczącą
بِه طُورِ دَردناک، عَذاب آوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
syczący
syczący
فِش فِش کَردَن، اِستِرِس
دیکشنری لهستانی به فارسی