معنی integrować
integrować
ادغام کردن، ترکیب کردن، یکپارچه کردن، متّحد شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با integrować
ingerować
ingerować
مُداخِلِه کَردَن، مُداخِلِه کُند
دیکشنری لهستانی به فارسی