معنی inflacja
inflacja
تورّم، باد کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با inflacja
deflacja
deflacja
اِنفِجار
دیکشنری لهستانی به فارسی
izolacja
izolacja
اِنزِوا، عایِق، گوشِه نِشین، عایِق بَندی، مُنزَوی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
inhalacja
inhalacja
اِستِنشاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
infekcja
infekcja
عُفونَت، عُلومِ زیستی
دیکشنری لهستانی به فارسی