معنی infestacja
infestacja
آلودگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با infestacja
inwestycja
inwestycja
سَرمایِه گُذاری، سَرمایِه گُذاری بیش اَز حَد
دیکشنری لهستانی به فارسی