معنی ikonoklastyczny
ikonoklastyczny
شکستن سنّت ها، شکسته
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با ikonoklastyczny
ikonoklastycznie
ikonoklastycznie
بِه طُورِ بُت شِکَنانِه، بُخار
دیکشنری لهستانی به فارسی