معنی grzmiący grzmiący رعدآسا، رعد و برق، رفتن، پرصدا، فشار خون بالا رَعدآسا، رَعد و بَرق، رَفتَن، پُرصِدا، فِشار خون بالا دیکشنری لهستانی به فارسی