معنی figlarnie figlarnie بچگانه، استدلال، به طور شیطنت آمیز، بازیگوشانه، به طور بازیگوشانه، در دوران باستان، شیطانی بَچِگانِه، اِستِدلال، بِه طُورِ شِیطَنَت آمیز، بازیگوشانِه، بِه طُورِ بازیگوشانِه، دَر دُوران باستان، شِیطانی دیکشنری لهستانی به فارسی