معنی fałszywy fałszywy توهّمی، اجازه می دهد، جعلی، جعل کردن، درست نیست، دقّت، ریاکار، مقدّس، غلط، نادرست تَوَهُّمی، اِجازِه می دَهَد، جَعلی، جَعل کَردَن، دُرُست نیست، دِقَّت، ریاکار، مُقَدَّس، غَلَط، نادُرُست دیکشنری لهستانی به فارسی