معنی dzielnik
dzielnik
تقسیم کننده، هجایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با dzielnik
dzielnie
dzielnie
با شُجاعَت، بِه زیبایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielny
dzielny
دَلیر، شُجاعَت، شُجاع
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielić
dzielić
تَقسیم کَردَن، بِه قَطَعات تَقسیم کُنید، جیرِه
دیکشنری لهستانی به فارسی