معنی drzemiący
drzemiący
چرت زدن، چین خورده
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با drzemiący
grzmiący
grzmiący
رَعدآسا، رَعد و بَرق، رَفتَن، پُرصِدا، فِشار خون بالا
دیکشنری لهستانی به فارسی