معنی drżący
drżący
لرزنده، درخشش، لرزان، لرزیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با drżący
drżąco
drżąco
بِه طُورِ لَرزان، لَزِج
دیکشنری لهستانی به فارسی
rażący
rażący
آشِکار، دَر مَعرِض قَرار گِرِفت، فاحِش، مَغرور
دیکشنری لهستانی به فارسی
wrzący
wrzący
جوشان، دَر حالِ جوشیدَن، سَرپیچ کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
drwiący
drwiący
آزاردَهَندِه، مُزاحِم
دیکشنری لهستانی به فارسی
nużący
nużący
خَستِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
rwący
rwący
شِکافَندِه، بُریدَن، پارِه کُنَندِه، پارِه وَقت
دیکشنری لهستانی به فارسی
żrący
żrący
زَهرآگین، تَحریک پَذیر، سوزانَندِه، نِیش زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی