جدول جو
جدول جو

معنی drażliwy

drażliwy
آزمایشی، امتحان، بدخلق، بداخلاق، ناراحت، باعث ناراحتی شود، پرخاشگر، تحریک پذیر، زودرنج، تحریک پذیری، عصبی، تنش، تهاجمی، زهرآگین، سمّی، دمدمی، لرزان، خشمگین، حسّاس
دیکشنری لهستانی به فارسی