معنی dożylnie
dożylnie
به طور داخل وریدی، داخلی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با dożylnie
dożylny
dożylny
وَرِیدی، بَرایِ اَنجام وَرزِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
omylnie
omylnie
با اِحتِمال اِشتِباه، با دِقَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی