معنی dowodzenie
dowodzenie
رهبری عمومی، رهبری کردن، فرماندهی، فرمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با dowodzenie
dochodzenie
dochodzenie
تَحقِیق، بَررَسی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
odrodzenie
odrodzenie
ظُهور مُجَدَّد، ظِرافَت، ظُهور دُوبارِه، ظاهِر شَوَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
uwodzenie
uwodzenie
جَذب، شیفتِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی