łagodny łagodny مُلایِم، خَفیف، خُوشایَند، دوستانِه، مُعتَدِل، مُتِوَسِّط، نَرم دیکشنری لهستانی به فارسی
zgodny zgodny هَم خوٰان، صَمیمِیَت، مُطابِق، مُشاهِدِه کُنید، سازِگار، هَماهَنگ دیکشنری لهستانی به فارسی