معنی depozycja
depozycja
رسوب گذاری، توسعه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با depozycja
opozycja
opozycja
مُخالِفَت، اِنکار کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozycja
pozycja
مُوقِعِیَت، ساختِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی