معنی częstość
częstość
وقوع، رویداد
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با częstość
czystość
czystość
پاکی، پاکیزِگی، یِکپارچِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
gęstość
gęstość
چِگالی، پیچ و تاب، تَرَاکُم
دیکشنری لهستانی به فارسی
często
często
اَغلَب، گُشاد کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی