معنی czarowanie
czarowanie
افسونگری، سحر و جادو، فکر می کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با czarowanie
szacowanie
szacowanie
تَخمِین، اِغراق، بَرآوُرد، تَکمِیل شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
parowanie
parowanie
تَبخِیر
دیکشنری لهستانی به فارسی