معنی corocznie
corocznie
به طور سالانه، سوء استفاده می کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با corocznie
potocznie
potocznie
بِه طُورِ مُحاوِرِه ای، عَزیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
coroczny
coroczny
سالانِه، حُقوق بازنِشَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rocznie
rocznie
سالانِه، سالانِه مُحاسِبِه کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی