معنی cofnąć
cofnąć
بازپس کشیدن، بهبود می یابند، برگشتن، بازگشت، سقوط کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با cofnąć
rosnąć
rosnąć
رُشد کَردَن، رُونَق یابَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
tonąć
tonąć
غَرق شدن، غوطِه وَر کَردَن، فُرو بُردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی