معنی codziennie
codziennie
روزانه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با codziennie
podzielnie
podzielnie
بِه طُورِ تَقسیم شُدِه، بِه صورَتِ تَقلِیدی
دیکشنری لهستانی به فارسی
codzienny
codzienny
روزانِه، روستایی، غیرِرَسمی، هَر روز
دیکشنری لهستانی به فارسی